توضیحات
پرسشنامه سنجش كارآفرینی درون سازمانی
پرسشنامه سنجش كارآفرینی درون سازمانی به وسیله «كورنوال و پرلمن» طراحی شده است كه پاسخ به سئو الات آن به شناسایی میزان استفاده از كارآفرینی درون سازمانی در سازمان كمك خواهد كرد.سوالات بر اساس طیف لیکرت نمره گذاری شده است (خیلی کم تا خیلی زیاد) و الفای کرونباخ به دست امده بالی 0/70 می باشد.
تعریف مفهومی متغییر پرسشنامه :
مدیریت استراتژیک عبارت است از بررسی محیطی (هم محیط خارجی و هم محیط داخلی) تدوین استراتژی، اجرای استراتژی، ارزیابی و کنترل. بنابراین مدیریت استراتژیک بر نظارت و ارزیابی بر فرصت ها و تهدیدهای خارجی در سایه توجه به نقاط قوت و ضعف یک شرکت تأکید دارد(اعرابی و همکاران،1386).
تعریف عملیاتی متغییر پرسشنامه
در این پژوهش منظور از پرسشنامه استاندارد سنجش كارآفرینی درون سازمانی نمرهاي است كه کارکنان به سوالات 15گویه ای پرسشنامة سنجش كارآفرینی درون سازمانی میدهند .
مولفه های پرسشنامه :
پرسشنامه تک مولفه ای می باشد
سنجش كارآفرینی درون سازمانی
تفاسیر تاریخی از مفهوم کارآفرینی
به طور کلی و با عنایت به موارد اشاره شده در فوق ، سیر تاریخی مفهوم کارآفرینی را میتوان به پنج دوره تقسیم نمود:
دوره اول ( قرون ۱۵ و ۱۶ میلادی):
در این دوره به صاحبان پروژههای بزرگ که مسئولیت اجرایی این پروژهها همانند ساخت کلیسا، قلعه ها، تأسیسات نظامی و …. از سوی دولتهای محلی به آنها واگذار گردید، کارآفرین اطلاق میشد. در تعاریف این دوره پذیرشِ مخاطره، لحاظ نشده است.
دوره دوم ( قرن ۱۷ میلادی):
این دوره همزمان با شروع انقلاب صنعتی در اروپا بوده و بعد مخاطره پذیری به کارآفرینی اضافه شد. کارآفرین در این دوره شامل افرادی همانند بازرگانان، صنعتگران و دیگر مالکان خصوصی میباشد.
دوره سوم ( قرون ۱۸و ۱۹ میلادی):
در این دوره کارآفرین فردی است که مخاطره میکند و سرمایه مورد نیاز خود را از طریق وام تأمین میکند، بین کارآفرین و تأمین کننده سرمایه (سرمایهگذار) و مدیر کسب و کار در تعاریف این دوره تمایز وجود دارد.
دوره چهارم ( دهههای میانی قرن بیستم میلادی):
در این دوره مفهوم نوآوری شامل خلق محصولی جدید، ایجاد نظام توزیع جدید یا ایجاد ساختار سازمانی جدید به عنوان یک جزء اصلی به تعاریف کارآفرینی اضافه شده است.
دوره پنجم، دوران معاصر( از اواخر دهه ۱۹۷۰ تاکنون ):
در این دوره همزمان با موج ایجاد
کسب و کارهای کوچک و
رشد اقتصادی و نیز مشخص شدن نقش کارآفرینی به عنوان تسریع کننده این سازوکار، جلب توجه زیادی به این مفهوم شد و رویکرد چند جانبه به این موضوع صورت گرفت. تا قبل از این دوره اغلب توجه اقتصاددانان به کارآفرینی معطوف بود، اما در این دوره به تدریج روانشناسان، جامعه شناسان و دانشمندان و محققین علوم مدیریت نیز به ابعاد مختلف کارآفرینی و کارآفرینان توجه نمودهاند.
تا دهه ۱۹۸۰ سه موج وسیع ، موضوع کارآفرینی را به جلو رانده است:
موج اول: انفجار عمومی مطالعه و تحقیق در قالب انتشار کتابهای زندگی کارآفرینان و تاریخچه شرکتهای آنها، چگونگی ایجاد کسب و کار شخصی و شیوههای سریع پولدار شدن میباشد. این موج از اواسط دهه ۱۹۵۰ شروع میشود.
موج دوم: این موج که شروع آن ازدهه ۱۹۶۰ بوده شامل ارائه رشتههای آموزش کارآفرینی در حوزههای مهندسی و بازرگانی است که در حال حاضر این حوزهها به سایر رشتهها نیز تسری یافته است.
موج سوم: این موج شامل افزایش علاقمندی دولتها به تحقیقات در زمینه کارآفرینی و بنگاههای کوچک، تشویق رشد شرکتهای کوچک و انجام تحقیقات در خصوص نوآوریهای صنعتی میشود که از اواخر دهه ۱۹۷۰ آغاز شده است
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.