توضیحات
پرسشنامه استاندارد تفکر استراتژیک(حسینی؛ 1390)
پرسشنامه تفکر استراتژیک توسط حسینی در سال 1390 ساخته شد و از 40 گویه تشکیل شده است که به منظور سنجش میزان تفکر استراتژیک بکار می رود.نمره گذاری پرسشنامه بصورت طیف لیکرت 5 نقطه ای می باشد.این پرسشنامه 5 مولفه دارد.
تعریف مفهومی:
بر اساس نظر بسياري از پژوهشگران اين حوزه ، تعريف مشخص و همه پذيري براي تفكر استراتژيك وجود ندارد (منوريان و همكاران، 2011؛ توكلي و لاتون، 2005؛ بن 2001؛ فیض، 2010 و مشبکی و خزاعی، 2009) و هر يك از صاحب نظران آن را از بعدي خاص مورد توجه قرار مي دهند و تعريف مي كنند؛ بنابراين شايد شناخت آن به دليل ابعاد گوناگون و مفاهيم عميق، با تعريف كاري كم ثمر باشد (غفاریان و علی احمدی، 2003).
تفكر استراتژيك تصوير نتايج مورد نظر آينده و رويايي عملي براي خلق آينده اي مطلوب با نتايج تعيين شده و دست يافتني است كه موجب افزايش ارزش مي شود (کافمن و همکاران، 2003؛ 40-41).
تعریف عملیاتی :
در این پژوهش منظور از نمره پرسشنامه استاندارد تفکر استراتژیک نمرهاي است كه فرد به سوالات 40 ماده ای پرسشنامه میدهد .
مولفه های پرسشنامه و پرسشنامه:
مولفه های پرسشنامه |
سوالات |
تصور آینده و تمرکز بر آن |
1 تا 8 |
فرصت جویی هوشمندانه با دیدگاه سیستمی |
9 تا 15 |
درک موقعیت برمبنای یادگیری و مفاهیم شناختی |
16 تا 19 |
تصمیم گیری برمبنای فرضیه سازی، خلاقیت و الگوهای ذهنی متنوع |
20 تا 28 |
قابلیت ایجاد زیرساخت های سازمانی |
29 تا 40 |
تفكر استراتژيك
تفكر استراتژيك قابليت «معماری استراتژیک» است (همل و پراهالد، 1989) و فرايندي براي شناسايي استراتژي هاي بقا و يا مدل هاي كسب و كاري است كه به خلق ارزش براي مشتري منجر شوند (آبراهام، 2005: 5). تفكر استراتژيك استفاده از چارچوب هاي ذهني مختلف براي بررسي و تحليل و در نهايت تصميم گيري موقعيت هاي استراتژيك است (استیسی، 2005: 23) تا مديران ارشد اجرايي بتوانند برتر از فرايند ها فرايند ها و بحران هاي روزانه ظاهر شوند (گرت، 1995: 2). تفكر استراتژيك راهي است است براي حل مسائل استراتژيك كه شيوه ي منطقي و همگر ا را با فرايندهاي تفكر خلّاق و واگرا تركيب مي كند تا رخدادها، بهتر درك شود و امكان افزايش كارايي و بقاي سازماني فراهم گردد (مينتزبرگ و همكاران، 1998: 42 و بن، 2005: 338).
از مهم ترين ويژگي هاي تفكر استراتژيك نگرش كلي نگر آن به فضاي كسب و كار است و به جاي اين كه سيستم كسب و كار را در قالب الگوهاي تحليلي ساده شده خلاصه كند، تصويري كلي از كسب و كار در ذهن ايجاد مي كند. سنگه (1990) این را «تفکر سیستمی» و لیدکا (1998) آن را الگوي ذهني كامل از نظام خلق ارزش براي براي مشتري مي نامند.
اصلي ترين كاركرد تفكر استراتژيك، خلق چشم انداز است كه باعث مشخص شدن سمت و سوي مطلوب سازمان مي شود، حركت سازمان را جهت مي بخشد و به صورت يك آرمان مشترك، سازمان را يكپارچه و هم انگيزه مي كند. مينتزبرگ (1994: 108) معتقد است تفكر استراتژيك بر تركيب و به كارگيري شهود و خلاقيت براي خلق «چشم اندازي يكپارچه براي بنگاه» تأكيد دارد. از ديگر سوي رفتار حاصل از تفكر استراتژيك، سازمان را تمايزگرا و دنباله روي از ديگران را از مجموعه ارزش هاي آن خارج مي كند (گریتس، 2002).
تفكر استراتژيك در استمرار بقا و پيشرفت در محيط متغير و پوياي امروزي نقش بسيار مهمي را بازي مي نمايد. تفكر استراتژيك ابزاري است كه به مديران كمك مي كند تا فرصت هاي جديد را خلق نمايند (معمایی و همکاران، 1392).
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.