توضیحات
پرسشنامه تفکر افراد درباره نوآوری لی ژوانگ(2004)
پرسشنامه تفکر افراد درباره نوآوری توسط لی ژوانگ در سال2004 طراحی شدو دارای 10 سوال و در دو بخش می باشد.سوالات بر اساس طیف لیکرت نمره گذاری شده است (خیلی کم تا خیلی زیاد) و الفای کرونباخ به دست امده بالی 0/70 می باشد.
تعریف مفهومی متغییر پرسشنامه :
پرسشنامه استاندارد کارآفرینی فرایندی است که در محیط ها و مجموعه های مختلفی اتفاق می افتد و طی آن تغییرات در سیستم اقتصادی از طریق نوآوریهای افرادی که به فرصتهای اقتصادی واکنش نشان می دهند،رخ می دهد که این باعث ایجاد ارزش فردی و اجتماعی خواهد شد(هارلی ،1992).
تعریف عملیاتی متغییر پرسشنامه
در این پژوهش منظور از تفکر افراد درباره نوآوری نمرهاي است كه کارکنان به سوالات 10 گویه ای پرسشنامة تفکر افراد درباره نوآوری میدهند .
مولفه های پرسشنامه :
تک مولفه ای می باشد.
تعریف نوآوری
نوآوري بوسيله پژوهشگران رشتههاي مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است و از ديدگاههاي مختلف تعريف شده است و در نتيجه زبان و مباني نظري مشتركي در اين زمينه وجود ندارد و شاهد ظهور نظرات رقيب در اين زمينه هستيم.
وينرايت و وارينگ(2007) و ايونسن(2004) نوآوري را به مفهوم استفاده موفقيتآميز از ايدههاي نو در ايجاد ارزش جديد ميدانند درحاليكه عده دیگری از پژهشگران معتقداند که نوآوري به مفهوم خلق و يا اقتباس ايدههاي جديد است. که اين مفهوم از نوآوري دو جنبه دارد (دمانپور و شنيدر، 2006).
الف: نوآوري به مفهوم ارائه ايدههاي جديد و تبديل اين ايدهها به فناوري، محصول، فرآيند، مدل كسب و كار و … جديد و تجاري كردن آن ميباشد. در اين تعريف به خلق نوآوري پرداخته شده است و نوآوري شامل اختراع و استفاده از آن ميباشد (افاه، 2003)
اين تعريف منعكسكننده وضعيت كشورها و شركتهاي توسعه يافته است كه در مرزهاي دانش حركت ميكنند و با سرمايهگذاري هاي وسيع و گسترده در مراكز تحقيق و توسعه خود و بسط دامنه همكاريهاي راهبردي با دانشگاهها و مراكز علمي و تحقيقاتي ديگر به عرضه فناوريها و محصولات جديد ميپردازند ولي نميتواند فرآيند نوآوري در كشورهاي درحال توسعه را كه بر پايه تغييرات تدريجي و بهينه كردن نوآوريهاي موجود استوار است تبيين نمايد، بنابراين ضرورت دارد تعريف جامعتري ارائه شود تا بتواند وضعيت اين شركتها را نيز نشان دهد.
ب: نوآوري به مفهوم اقتباس فناوري و ايدههاي جديد از سازمانهاي ديگر و بهرهگيري از آن به منظور افزايش اثربخشي، ايجاد ارزش افزوده بيشتر، سود بالاتر و ارتقاء توان رقابتي سازمان ميباشد. (انگل و ونديون، 2000)
اين تعريف به نحو بهتري منعكسكننده وضعيت شركتهائي است كه از طريق ميانبر زدن به نوآوري دست مييابد و اغلب در مورد شركتهاي كشورهاي در حال توسعه مصداق پيدا ميكند اين قبيل شركتها ابتدا از طريق خريد ليسانس و يا مهندسي معكوس به نوآوريهاي كشورهاي گروه اول دست مييابند و سپس به هضم، جذب و بوميسازي اين نوآوريها ميپردازند و در نهايت از طريق بهينه كردن، ايجاد تغييرات جزئي در فرآيندها و نهايتاً ايجاد تغييرات اساسي در توليد، به ارائه فناوري و يا محصولات جديد ميپردازند، پس ميتوان گفت كه در اين شركتها تركيبي از تغييرات جزئي و تدريجي و ابتكارات اساسي در فرآيند نوآوريها مطرح است (هابدي، 2005).
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.