توضیحات
پرسشنامه کیفیت زندگی کاری یارون(1995)
پرسشنامه کیفیت زندگی کاری توسط یارون در سال 1995طراحی شد و داری 84 سوال می باشد.سوالات بر اساس طیف لیکرت نمره گذاری شده است (خیلی کم تا خیلی زیاد) و الفای کرونباخ به دست امده بالی 0/70 می باشد.
تعریف مفهومی متغییر پرسشنامه :
کيفيت زندگي کاري يعنـي نـوع نگـرش افـراد نسبت به شغل خود. يعني اين که تا چه ميزان اعتماد متقابل، توجه، قدرشناسي، کار جالب و فرصتهاي مناسب براي سرمايهگذاري (مادّي و معنوي) در محيط کار، توسط مديران براي کارکنان فراهم شده است. درچه کيفيت زندگي کاري درون سازمان از طريق اندازه گيری رضايت، غيبت کم؛ و انگيزه بالا در کارکنان برآورد ميشود.
تعریف عملیاتی متغییر پرسشنامه
در این پژوهش منظور از پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی کاری نمرهاي است كه کارکنان به سوالات 84 گویه ای پرسشنامة کیفیت زندگی کاری میدهند .
مولفه های پرسشنامه :
پرسشنامه تک مولفه ای می باشد.
کیفیت زندگی کاری
اصطلاح کیفیت زندگی کاری در سالهای اخیر رواج زیادی داشتهاست. اما در مورد معنای این اصطلاح توافق کمی وجود دارد، در عین حال میتوان گفت حداقل دو استفاده شایع از آن وجود دارد: اول اینکه کیفیت زندگی کاری اشاره به مجموعهای از نتایج برای کارکنان نظیر رضایتمندی شغلی، فرصتهای رشد، مسائل روانشناختی، امنیت شغلی، روابط انسانی کارفرما، کارکنان و میزان پایین بودن حوادث دارد. دوم، کیفیت زندگی کاری همچنین به مجموعهای از کارها یا عملکردهای سازمانی نظیر مدیریت مشارکتی، غنیسازی شغلی و شرایط کاری مطمئن اشاره دارد.
در این رابطه برنامههای کیفیت زندگی کاری ممکن است به عنوان راهبرد مدیریت منابع انسانی شامل عملکردهای کیفیت زندگی کاری و بهبود برنامههای کیفیت زندگی کاری و بهبود کارآیی وبهرهوری سازمانی در نظر گرفته شود(رودکی، ۱۳۸۲).
امروزه در مدیریت معاصر مفهوم کیفیت زندگی کاری به موضوع اجتماعی عمدهای در سراسر دنیا مبدل شدهاست(Luthans،۱۹۹۸). در حالی که در دهههای گذشته فقط بر زندگی کاری در جستجوی نظامهای جدیدی برای کمک به کارکنان هستند تا آنها بتوانند بین زندگی کاری و زندگی شخصی خود تعادل برقرار کنند(Akdere،۲۰۰۶).
برنامه کیفیت زندگی کاری شامل هرگونه بهبود در فرهنگ سازمانی است که باعث رشد و تعالی کارکنان در سازمان میشود (Filippo،۱۹۹۸). از اینرو، نظام ارزشی کیفیت زندگی کاری سرمایهگذاری بر روی افراد را به عنوان مهمترین متغیر در معادله مدیریت راهبردی مورد توجه قرار میدهد(Shareef،۱۹۹۰).
یافتههای مطالعاتی نشان میدهد که اجزای این برنامهها موجب کاهش میزان شکایت کارکنان، کاهش نرخ غیبت از کار، کاهش میزان اعمال مقررات انضباطی، افزایش نگرش مثبت کارکنان و افزایش مشارکت آنان در برنامههای نظام پیشنهادها بودهاست (Gordon، ۱۹۹۳). از طرف دیگر، برآورده ساختن نیازهای کارکنان به بهسازی و کارایی بلندمدت سازمان نیز منجر خواهدشد(Shareef،۱۹۹۰).
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.