توضیحات
پرسشنامه خودکارآمدی شغلی (ریگز و نایت، 1994)
پرسشنامه خودکارآمدی شغلی توسط ریگز و نایت (1994) ساخته شده که دارای 31 سوال در چهار مولفه برای سنجش باورهای خودکارآمدی فردی، انتظار پیامدهای فردی، باورهای کارآمدی جمعی و انتظار پیامدهای جمعی می باشد. گویه ها براساس تعاریف نظری (بندورا،1977؛1986) در هر چهار ساختار و خصوصیت این باورها در محیط شغلی پاسخ دهنده ها، طراحی شده اند.
تعریف مفهومی متغیر پرسشنامه
خودکارآمدی: باورهای افراد نسبت به توانایی شان برای انجام وظایف محوله(سارجی،2015)
تعریف عملیاتی متغیر پرسشنامه
در این پژوهش منظور از پرسشنامه استاندارد خودکارآمدی نمره ای است كه پاسخ دهندهگان به سوالات 8 گویه ای پرسشنامة خودکارآمدی میدهند .
مولفه های پرسشنامه:
مولفه های پرسشنامه |
سوالات |
باورهای خودکارآمدی فردی |
1 تا 10 |
انتظار پیامدهای فردی |
11 تا 18 |
باورهای کارآمدی جمعی |
19 تا 25 |
انتظار پیامدهای جمعی |
26 تا 31 |
تعریف خودکارآمدی
از دیدگاه باندورا، خودکارآمدی باوری است که شخص به قابلیتهای خود برای سازماندهی و اجرای اقدامات لازم در موقعیتهای پیش رو دارد. به عبارت دیگر، خودکارآمدی ایمان شخص به تواناییهای خود برای موفقیت در یک موقعیت مشخص است. باندورا چنین ایمانی را عامل تعیینکنندهی طرز فکر، نحوهی رفتار و احساسات مردم میداند.
از زمانی که باندورا قالهیخود را با عنوان «خودکارآمدی: به سوی نظریهی یکپارچهسازی تغییرات رفتاری» در سال ۱۹۹۷ به چاپ رساند، این موضوع به یکی از مشهورترین مباحث در روانشناسی تبدیل شده و تحقیقات زیادی پیرامون آن صورت گرفته است. اما چرا خودکارآمدی در بین روانشناسان و مربیان از چنین اهمیتی برخوردار است؟ زیرا همانطور که باندورا و سایر پژوهشگران نشان دادهاند، خودکارآمدی روی همه چیز تاثیر میگذارد، از حالتهای روانشناختی گرفته تا رفتاری که منجر به ایجاد انگیزه و تحرک میشود.
مفهوم خودكارآمدي
خودكارآمدي(Self-efficacy) از نظريه شناخت اجتماعي(Social cognition Theory) آلبرت باندورا (1997) روانشناس مشهور، مشتق شده است كه به باورها يا قضاوتهاي فرد به توانائيهاي خود در انجام وظايف و مسئوليتها اشاره دارد. نظريه شناخت اجتماعي مبتني بر الگوي علّي سه جانبه رفتار، محيط و فرد است. اين الگو به ارتباط متقابل بين رفتار، اثرات محيطي و عوامل فردي(عوامل شناختي، عاطفي و بيولوژيك) كه به ادراك فرد براي توصيف كاركردهاي روان شناختي اشاره دارد، تأكيد مي كند. بر اساس اين نظريه، افراد در يك نظام علّيت سه جانبه بر انگيزش و رفتار خود اثر مي گذارند. باندورا(1997) اثرات يك بعدي محيط بر رفتار فرد كه يكي از فرضيه هاي مهم روان شناسان رفتار گرا بوده است، را رد كرد. انسانها داراي نوعي نظام خود كنترلي و نيروي خود تنظيمي هستند و توسط آن نظام برافكار، احساسات و رفتار هاي خود كنترل دارند و بر سرنوشت خود نقش تعيين كنندهاي ايفا مي كنند.
بدين ترتيب رفتار انسان تنها در كنترل محيط نيست بلكه فرايندهاي شناختي نقش مهمي در رفتار آدمي دارند. عملكرد و يادگيري انسان متاثر از گرايشهاي شناختي، عاطفي و احساسات، انتظارات، باورها و ارزش هاست. انسان موجودي فعال است و بر رويدادهاي زندگي خود اثر مي گذارد. انسان تحت تاثير عوامل روان شناختي است و بهطور فعال در انگيزه ها و رفتار خود اثر دارد. براساس نظر «باندورا»، افراد نه توسط نيروهاي دروني رانده مي شوند، نه محركهاي محيطي آنها را به عمل سوق مي دهند، بلكه كاركردهاي روان شناختي، عملكرد، رفتار، محيط و محركات آن را تعيين مي كند.
دیدگاهها (0)
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.